❤️✨لجباز_من❤️✨ پارت 5

❤️✨لجباز_من❤️✨
پارت5
نیکا:درحال خوردن بودیم که یهو ارسلان دیانا رو بوسید(((:
ممد:جاان چیشده؟😐
مس اینکه یه خبراییه
دیانا:اره دیگه داش ممد😅💪
ارسلان:یه بوس دیگه از دیانا کردم گفتم اقاشم نمیتونم بوسش کنم؟
ممد:اراام باش حیف من بدبخ که سینگل موندم هعی روزگار...
متین:هعی داداش میگذره😂
نیکا:متین مگه ت رل زدی ایطوری میگی؟(تو دلش:خیلییی حرسم گرفته بود بخدا اگه بگه اره بلند میشم میرممم)
متین:نع🙂
نیکا:اها خوبه🙄
ممد:نیکا خانوم شما بگو رل زدی یا نه بلاخره کسی تورو تحمل کرد؟
نیکا:از حرس متین گفتم اره رل دارم
ممد:به به کیه حالا این بدبخت
متین:عه رل داری🙂ما کی...خریم؟(: (ت دلش گف)
نیکا:نه باو شوخی کردم رلم کجا بوده😒
ممد:من میگم اینو کسی قبول نمیکنه شما هعی بگین به روش نیاررر
.....


دیانا:وااای نیکا کلا گوشیم رو سایلنت بود رضا 10 بار زنگ زدههههه
ارسلان:رضا کیه ها؟
دیانا:چیزه ام داداشمه(:
ارسلان:بگو بیاد اینجا خب
همه:اره بگو بیاد
دیانا:اوکی بزارین بهش زنگ بزنم
رفتم از کافه بیرون دم در کافه بودم که یهو
......
ببخشید این پارت
کم
بود
پارتای بعد
جبران
میکنم(((:💙
دیدگاه ها (۲۴)

استوری متین(یه دقتی کردین اون تلویزیونع همیشه روشنه و رو باز...

❤️✨لجباز_من❤️✨ پارت 6

یوتیوب ارسلان

یه دقه ووفشی شین من برم پارت بنویسم(((((:

رمان بغلی من پارت ۱۰۱و۱۰۲و۱۰۳ارسلان: دیانا دیانا: بله جایی و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط